یک روز خوب و عالی با فامیلهای عزیز
دیروز پنچ شنبه ,فامیلهای عزیز تصمیم گرفتن برن دریا ,اما وقتی به ما زنگ زدن سارگل خانم خواب بود چون شب قبلش تا ساعت 5 صبح بیدار بود قش کرده بود
ما هم بهشون گفتیم شما برید وقتی سارگل بیدار شد ما هم بهتون ملحق میشیم و همین کار هم کردیم و لب دریا همدیگرو دیدیم و تا آخر شب اونجا بودیم ,بعد شام همگی اومدیم ویلای ما ,جای همگی خالی بود خیلی خیلی خوش گذشت
[گل]
سارگلم چه ژست هاي قشنگي ميگيره
عکس آخریه سارگل جون خیییییییییییییلی زیباست [گل][خنده][ماچ][خداحافظ]
چقد ماهی[هورا]